خانومی
تو در تخت
من در تخت
تو با او
من با تیغ
امشب هر دو خونی می ریزیم
تو از میان پاهایت
من از رگ دستانم
امشب خانومی میشوی برای خودت
ومن کولی دم مرگ
که حتی با دیدن خون رگ هایش
به یاد سرخی لبانت می افتد..
نظرات شما عزیزان:
عااااالیه ابجی دستت درد نکنه وبتو دوس دارم موفق باشی خواستی سر بزن
ستی:حتما عزیزم.....مرسی از نظلت
ستی:حتما عزیزم.....مرسی از نظلت